روشنک بنت سینا

یادداشت‌های فاطمه کشاورزی

روشنک بنت سینا

یادداشت‌های فاطمه کشاورزی

اینجا دختری قلم می‌زند که زن خلق شده، در ایران هبوط کرده، بین قوم لر بزرگ شده، در حوزه علمیه خود را یافته و قرار است در پیچ و خم زندگی به کمال برسد.

پیوندهای روزانه
بسم الله
مادر که خانه نیست هیچ چیز سر جایش نیست. وقتی می‌رود انگار همه چیز را هم با خودش می‌برد. تنها آشپزخانه‌ای می‌ماند که انگار چندین سال است دچار قحطی شده. نه قند را پیدا می‌کنی، نه چای را. برای شام و ناهار هم چیزی پیدا نمی‌شود. تا اینکه دختر خانه ادای مادر را دربیاورد و به خیال خودش کدبانوگری کند. که صد البته نمی‌تواند. مادر که نباشد حتی گرمای خانه هم بار سفر را بسته انگار؛ بخاری را هرچه زیاد می‌کنی باز هوا سرد است. همین که مادر به خانه برمی‌گردد برکت را با خودش می‌آورد، آشپزخانه‌ای که تا چند لحظه پیش خالی بود، با آمدنش پر می‌شود. کافی است مادر قدم در آن بگذارد و عطر دست پختش تا وسط کوچه برود. گرمای خانه آنقدر زیاد می‌شود که تصمیم می‌گیری برای مدتی بخاری را خاموش کنی. مادر که خانه است، همه چیز هست.
 
 
روشنک بنت سینا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی