بسم الله
«روی پوشش طلبهها حساس بود. هر وقت میدید یکی از خوابگاهیها دامن پوشیده و دارد حیاط را جارو میزند، دعوایش میکرد. نه که دکتر زنان هم بود، میگفت دامن خاک میگیرد و موقع جارو زدن شلوار بپوشید. آن موقعها شلوار دمپا و بلند مد بود. خانم دکتر همیشه میگفت شلوار و چادرهایتان را کمی کوتاه کنید که به زمین نرسد و خاک نگیرد. اینطوری بهداشتیتر است».
وقتی استاد به قسمت جارو زدن رسید، زدم زیر خنده. گفتم: «پس آن موقع جارو زدن هم مد بوده؟» استاد خندید و گفت: «بله، هر وقت یکی از بچهها جارو میزد، خانم دکتر سری تکان میداد و لبخندی بهش میزد. به مرادشان هم میرسیدند».
از کجا طلبههای مجرد کشف کردند جارو زدن حوزه حاجت میدهد، الله أعلم. این سنت تا الان دست به دست شده و ادامه دارد. دوستم یکی از به مراد دل رسیدههاست. به منم زیاد توصیه میکند که «روشنک برو حوزه را جارو بزن. من رفتم نمازخانه را جارو زدم، به دو هفته نکشید که ...». منم نیشخندی میزنم که مثلا خجالتی هستم و اینها؛ فقط نمیدانم چرا صورتم قرمز نمیشود و گل نمیاندازد. میگویم هنوز وقتش نشده، زود است، کو تا ازدواج و این حرفها.
پ.ن: حالا شما بینندگان عزیز از فردا از اقصی نقاط کشور سرازیر نشوید سمت حوزهمان. مورد داشتیم هر چه جارو زده و سابیده افاقه نکرده. امتحانش ضمانت و ضرری به دنبال ندارد. اگر خواستید جارو بزنید، مثل من سرسری نزنید!
راوی: استاد رضوی